هیچ وقت از عشق ورزیدن پشیمان نشوید.
همین...
رفتنش آخرین عذابم بود
شاکی ام از خودم از او از درد
شاکی ام از خدا که میدانست
درد خواهم کشید و خلقم کرد
***
صبر کردم که جفتم از قفسم
برود آسمان و پر بزند
آن درختم که منتظر ماندم
هر زنا زاده ای تبر بزند
***
صبر کردم خیال میکردم
میشود رد شوم از این بلوا
تف به ذات کسی که با من گفت
قصه ی صبر و غوره و حلوا
***
قاتلم اعتماد کورم بود
حس پوچی که کار دستم داد
قوتش روی نقطه ضعفم بود
از همان نقطه هم شکستم داد
***
اشک هایی که وقت رفتن ریخت
دیدم و فکر حال او کردم
باز برگشتنش کنارم را
قبل خوابیدن آرزو کردم
***
هرشب از آسمان بخت بدم
عقده را چون ستاره میچینم
عقده هایی که گل کند وقتی
بوسه ای عاشقانه میبینم
***
پشت سر تا که چشم کار کند
ردپاهای جبر میبینم
چون که راهی برای مردن نیست
چاره را توی صبر میبینم
***
آه از انواع غصه های جهان
دل بی صاحبم یکی دارد
شب به شب با مرور او مردم
خاطره سم مهلکی دارد
***
درد دارد که هرچه بنویسی
نتوانی که شرح غم بدهی
درد دارد به طفل احساست
شب به شب قبل خواب سم بدهی
#شهریار_نراقی