من و مریم

سلام

امشب رفتیم بیرون

با علیرضا و سیمین و ساسان

رفتیم از این بازی هایی که میری توی یه اتاق بعد باید کلی معما حل کنی و یه جورایی کاراگاه بازی در بیاری و راه خروج رو پیدا کنی

خیلی متفاوت بود و البته جالب

بازم میرم

البته از اونجایی که من خیلی باهوشم یعنی ما خیلی باهوش بودیم توی نیم ساعت همه معما هارو حل کردیم (زمانش یک ساعت بود)

کلی هم عکس کاراگاه طوری گرفتیم

بعدشم واسه شام رفتیم فود کورت پل طبیعت و بالاخره من کته کباب رو تجربه کردم

الانم اومدم خونه و دارم می نویسم

شب بخیر

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۶ ، ۲۲:۰۷
جناب مهندس

هیچ وقت از عشق ورزیدن پشیمان نشوید.

همین...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۶ ، ۲۲:۰۶
جناب مهندس

 

یه مدل چشم چرونی هم هست به نام چشم چرونی مجازی

که این خودش چند تا شاخه داره که یکیش چشم چرونی last seen ه.

توی روایات اومده که این نوع چشم چرونی نه تنها گناه نیست، بلکه خیر دنیا و آخرت رو در پی داره.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۶ ، ۲۲:۰۵
جناب مهندس


روزی سه بار عکس تو را گریه می کنم

من در میان خاطره هایت چه می کنم


من را ببخش چون که دلم تنگ می شود

گاهی تو را به چشم خودم وعده میکنم


شکی ولی به حد یقین دوست دارمت

دارم جواب مسأله را ساده می کنم


#سید_تقی_سیدی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۶ ، ۲۲:۰۴
جناب مهندس

رفتنش آخرین عذابم بود

شاکی ام از خودم از او از درد

شاکی ام از خدا که میدانست

درد خواهم کشید و خلقم کرد

***

صبر کردم که جفتم از قفسم

برود آسمان و پر بزند

آن درختم که منتظر ماندم

هر زنا زاده ای تبر بزند

***

صبر کردم خیال میکردم

میشود رد شوم از این بلوا

تف به ذات کسی که با من گفت

قصه ی صبر و غوره و حلوا

***

قاتلم اعتماد کورم بود

حس پوچی که کار دستم داد

قوتش روی نقطه ضعفم بود

از همان نقطه هم شکستم داد

***

اشک هایی که وقت رفتن ریخت

دیدم و فکر حال او کردم

باز برگشتنش کنارم را

قبل خوابیدن آرزو کردم

***

هرشب از آسمان بخت بدم

عقده را چون ستاره میچینم

عقده هایی که گل کند وقتی

بوسه ای عاشقانه میبینم

***

پشت سر تا که چشم کار کند

ردپاهای جبر میبینم

چون که راهی برای مردن نیست

چاره را توی صبر میبینم

***

آه از انواع غصه های جهان

دل بی صاحبم یکی دارد

شب به شب با مرور او مردم

خاطره سم مهلکی دارد

***

درد دارد که هرچه بنویسی

نتوانی که شرح غم بدهی

درد دارد به طفل احساست

شب به شب قبل خواب سم بدهی


#شهریار_نراقی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۶ ، ۲۲:۰۲
جناب مهندس

مَردم و سر حرفم وایسادم و نمیرم.

حرف من از همون اول موندن بود.

حرف تو هم بود.

نمیتونم که برم مریم.

تو هم نمیتونی. فقط داری اداشو در میاری.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۶ ، ۲۲:۰۱
جناب مهندس

 قسم به کامنتی که به ظاهر گذاشته شد، ولی انگار قسمت نیست خوانده بشه.

و قسم به آنفالو کنندگان که خدا شما را دوست ندارد.

و قسم به من بی تو

و قسم به تو بی من

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۶ ، ۲۲:۰۰
جناب مهندس

یلدات مبارک

حافظ مجبورم کرد پست بزارم. :)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۶ ، ۲۱:۵۸
جناب مهندس